در گذشت همسر مکرمه مرحوم آيه الله منتظری ...



يکصد روز پس از آنکه شهر قم شاهد تشييع جنازه استثنائی و تاريخی آيه الله منتظری مرجع جنبش سبز ايران بود ، بار ديگر و آن هم در تعطيلات نوروزی اين امکان فراهم شد که جنبش سبز به خيابان بيايد و حاکميت مدعی دين را به چالش بکشاند .


هنوز ساعاتی از در گذشت همسر مکرمه مرحوم آيه الله منتظری نگذشته بود که نيروهای امنيتی با تماس به منزل آيه الله فقيد به بازماندگان اعلام نمودند که اجازه برگزاری تشييع جنازه و تعيين محل دفن را نداشته و تنها اجازه دارند که جنازه را از يکصد متری گلزار شهدای قم تحويل گرفته و آن را با حضور نيروهای امنيتی در گلزار شهدای علی بن جعفر دفن نمايند . بيت آيه الله فقيد در برابر اين دستور ظالمانه واکنش نشان داده و اعلام نمودند که چنانچه نهاد امنيتی مبادرت به اين کار ورزد در تشييع جنازه حاضر نخواهند شد.در حرم حضرت معصومه شعارها تند تر شده و چند نفری با آوردن تصاوير آيه الله خمينی و خامنه ای به تحريک تشييع کنندگان پرداختند که اين امر با واکنش شديد زنان حاضر مواجه شده و با پاره شدن عکسها ، مراسم دقايقی به تشنج کشيده شد ازسويی تابوت حامل پيکر که توسط مأموران امنيتی برای انجام مراسم سنتی به داخل حرم برده بودند بازگردانده و آيه الله شبيری زنجانی بر پيکر همسر آيه الله فقيد نماز گزارد . هنگامی که مردم خواستند با حمل جنازه مراسم تشييع را ادامه دهند ، مجددا جنازه توسط مأمورين امنيتی ربوده شده و از مردم خواسته شد که با استفاده از اتوبوسهايی که درمحل آماده گرديده به محل دفن بروند ولی مردم ترجيح دادند مسير را پياده طی کرده و از طريق خيابان چهار مردان به سمت گلزار شهدا حرکت نمودند .
 
 در خيابان چهار مردان عليرغم تمامی محدوديت هايی که ايجاد شده بود بر انبوهی جمعيت افزوده شد و شعارهايی مانند عزا عزاست امروز جنبش سبز ايران صاحب عزاست امروز ، هيهات من الذله و منتظری مظلوم راهت ادامه دارد سر داده شد . عليرغم آنکه مأمورين امنيتی گفته بودند که جنازه را در نزديکی گلزار تحويل خواهند داد اما امتناع آنان از اين کار موجب گرديد شعار تشييع بی جنازه اين هم يه ظلم تازه از سوی مردم سرداده شود . با تکرار مداوم اين شعار و شعارهای ديگر جنبش سبز ، مأمورين امنيتی ناگزير از آن گرديدند که جنازه را تحويل دهند و تابوت حامل پيکر همسر آيه الله منتظری بر روی دست تشييع کنندگان تا گورستان علی بن جعفر با سردادن شعار های جنبش سبز تشييع گرديد . در محل گلزار مأموران و برخی لباس شخصی ها با حمله به برخی شعار دهندگان قصد دستگيری برخی جوانان را داشتند که اين موضوع منجر به درگيری پراکنده و ممانعت از دستگيری جوانان گرديد .

تلاش و همت مضاعف ...

سال ۸۸ سال اصلاح الگوی مصرف

                                       سال ۸۹ سال تلاش و همت مضاعف

و مضاعف بايد کشت ...


امسال از سوی رهبر جمهوری اسلامی "سال تلاش و همت مضاعف" نام گرفت، که به نظر من اسم رمز ماندن در قدرت به هر قیمت است. آقای خامنه ای امسال را سال تلاش و همت مضاعف نام گذاری کرد تا به همه ی طرفدارانش پیام بدهد که



برای ماندن باید تلاش کرد مضاعف!


مخالفان را بايد سرکوب کرد مضاعف!


سانسور بايد کرد مضاعف!


تبعید و زندانی بايد کرد مضاعف!


و مضاعف بايد کشت، تا زنده ماند براي مدتی!

مبارك



فرا رسیدن سال 14089 اهورایی, 7032 میترایی آریایی, 6760 آشوری, 3748 زرتشتی, 2569 شاهنشاهی و 1389 هجری خورشیدی برهمه ایرانیان مبارك

يك هويدا و يك احمدي نژاد و قضاوت با شما!





اول: مردم مي گفتند شاه بايد برود، شاه هويدا را كنار گذاشت، بعد مردم گفتند شاه بايد برود، شاه آموزگار را كنار گذاشت، بعد مردم گفتند شاه بايد برود، شاه ازهاري را بركنار كرد، آخرش يك ميليون نفر آمدند توي خيابان و گفتند بختيار هم بايد برود، هم شاه و هم بختيار و هم كل مملكت رفت. مردم به خامنه اي گفتند احمدي نژاد بايد برود، خامنه اي هاشمي را كنار گذاشت، به او گفتند احمدي نژاد دروغگوست، خامنه اي رئيس قوه قضائيه را عوض كرد. مردم تكرار كردند احمدي نژاد ديكتاتور است، خامنه اي فرمانده سپاه را عوض كرد و يكي بدتر گذاشت، مردم آمدند توي خيابان و گفتند احمدي نژاد بايد برود، بالاخره خامنه اي تصميم گرفت به جاي اينكه بموقع يك آدم بي فايده را حذف كند خودش و كل كشور را نابود كند، ولي به حرف مردم گوش نكند.

دوم: هويدا روشنفكر بود، ولي مي گفت من نوكر پادشاهم، هويدا فرانسه را مثل زبان مادري مي دانست، ولي كمتر سفر خارجي مي رفت، هويدا مسلمان و مسلمان زاده بود ولي همه مي گفتند بهايي است، هويدا وقتي سركار آمد مملكت فقير و توسعه نيافته بود، ولي وقتي بركنار شد ايران جزو كشورهاي بزرگ جهان بود. احمدي نژاد نوكر آقا بود، ولي مي گفت من استاد دانشگاهم، زبان فارسي را هم بلد نبود حرف بزند، ولي دائما از شرق به غرب دنيا سفر مي كرد و آبروي كشور را مي برد، مسلمان بود و مسلمان زاده نبود، ولي مدعي بود كه با خدا حرف مي زند و در هاله نور است، وقتي سركار آمد ايران كشوري با ذخيره ارزي فراوان و درآمد نفتي بسيار بالا بود، او بعد از چهار سال كشور را فقير، بي آبرو، ناامن و پر از دزدي و بي عدالتي كرد و باز هم ماند.

سوم: هويدا با يك پيپ و يك عصا و يك گل اركيده و يك مادر چادري و يك دنيا كتاب آمد، يك برادر هم داشت كه خودش از بزرگان فرهنگ و سياست كشور بود، وقتي دولتش تمام شد، بعد از سيزده سال كار، به او گفتند از ايران برو، نرفت و اعدام شد. احمدي نژاد با يك دمپايي و يك پژو قديمي و يك كاپشن پاره و يك زن چادري آمد، يك برادر هم داشت كه كارش كپي كردن از سي دي قاچاق بود، بعد از چهار سال مسافرت به تمام دنيا، همه خانواده اش را سركار دولتي برد، ميلياردها دلار خرج حفاظتش شد و وقتي هم كه به او گفتند دوره ات تمام شد، برو، دهها نفر را كشت و هزاران نفر را زنداني كرد.

چهارم: هويدا هيچ نداشت كه آمد و بعد از سيزده سال همچنان چيزي نداشت، احمدي نژاد با يك پژوي كهنه آمد، بعد از يك سال با دوازده تا ماشين اين طرف و آن طرف مي رفت، بعد از دو سال با هلي كوپتر براي ديدن مادرش مي رفت، بعد از چهار سال براي رد شدن از خيابان هم جرات نداشت بدون هلي كوپتر جايي برود.

خدا اين حجاب را از مردان خيال پرداز نگيرد!





حجاب در اسلام براي حفظ نشاط جنسي است، چون حجاب تخيل جنسي را تحريك مي‏كند و سبب مي‏شود كه مسئله جنسي معنادار شود و دچار بي‏معنايي نگردد.... برهنگي در غرب، بي‏رغبتي جنسي را براي غربي به ارمغان آورد، چرا كه برهنگي سبب تحريك اوليه انسان به طرف عمل جنسي در سنين اوليه بلوغ مي‏شود، ولي در نهايت‏به سرد مزاجي جنسي تبديل مي‏شود، چرا كه اسراف جنسي در دوران بلوغ، به بي‏رغبتي جنسي در سنين بالاتر منتهي مي‏شود ..."

« ابراهيم فياض، رجانيوز »
 
چقدر درست و قشنگ مي گويد اين آقاي ابراهيم فياض، نويسنده ي رجانيوز. دست اش درد نكند. از اين زيباتر نمي شد نشاط جنسي را تصوير كرد. من گاه در خيابان مي ديدم، چشم آقاي محترمي، به مچ پاي خانمي چادري مي افتد، و اين چشم، مچِ مزبور را تا لحظه اي كه از ديد او خارج شود دنبال مي كند، هر چه فكر مي كردم چه چيز باعث اين نگاه ژرف و نافذ مي شود (آن قدر نافذ كه مثل اشعه ي ايكس از تمامِ پوشش ها عبور مي كند و لايه هاي درون را بيرون مي كشد)، كلمه ي مناسب را پيدا نمي كردم تا آقاي فياض مقاله ي علمي اش را در رجا نيوز منتشر كرد و آن چه را كه بلد نبودم به منِ كم سواد ياد داد. نشاط جنسي. تخيل جنسي. رغبت جنسي . واقعا همين طور است... آن آقا كه به آن مچ آن طور خيره مي شود، اصلا نمي داند، زيرِ آن چادر چگونه موجودي پنهان است؛ جوان است، پير است، زيباست، زشت است. او با تخيل جنسي خود، يك چيزي در ذهن مي سازد و دچار نشاط مي گردد. خدا اين حجاب را از مردان خيال پرداز نگيرد. بعضي ها حجاب را يك تكه پارچه ي سياه مي بينند، توليد شده در ژاپن يا چين، ولي واقعيت فراتر از يك تكه پارچه است؛ اين يك عامل است؛ عامل تحريك و ترغيب جنسي. حالا بعضي ها، تخيل شان تا به عمل تبديل نشود آرام نمي گيرند... زن كه نمي توانند بگيرند (چون پول براي برگزاري مجلس عروسي و تامين اجاره ي مسكن و مخارج زندگي ندارند). اتومبيل هم ندارند كه شب ديروقت، دور تا دور عباس آباد و تخت طاووس بزنند و موجودي موقت براي تبديل تخيل جنسي به واقعيت جنسي بيابند (ببخشيد اگر مي گويم عباس آباد و تخت طاووس چون وقتي راجع به چنين مقولاتي صحبت مي كنيم، بد است بگوييم شهيد بهشتي و استاد مطهري). اين تيپ افراد، به خاطر تخيل بيش از حد جنسي، همان طور كه چندي پيش در صفحه ي حوادث روزنامه هاي پايتخت خوانديم، يك پسر يا درست تر بگويم مرد ۱۹ ساله را گير مي آورند و با تهديد چاقو، در گوشه اي خلوت، تخيل خودشان را به حقيقت تبديل مي كنند. يا زن شوهر دار را كه در اتومبيل كنار شوهرش نشسته با تهديد قمه پياده مي كنند و به تخيل خود جلوي چشم شوهر فلك زده صورت واقعي مي دهند. يا مثل جوان ساكن پاكدشت هر بچه اي را كه ببينند، تخيل شان اوج مي گيرد و بعد براي اين كه تحققِ تخيل كار دست شان ندهد بچه ها را سر به نيست مي كنند. اين شدت و حدّتِ در ابراز نشاط، از همان چند سانتيمتر مربع مچ پا، يا ساق دست، و به طور كلي، برجستگي هاي پيچيده در حجاب نشات مي گيرد و ارزش اين سمبلِ عفاف را به ما ايرانيان نشان مي دهد.الحق والانصاف راست مي گويد آقاي فياض كه غربي ها دچار بي رغبتي جنسي هستند. در خارج، دختران ماه رو و سيمين بر، با بدن نيمه برهنه و گاه تماماً برهنه، در انظار عمومي ظاهر مي شوند، و دريغ از رغبت مردان. كجا ديده شده، كسي در غرب مزاحم اين دختران زيبارو و خوش اندام شود؟ به حساب ايران ما اگر باشد، يك نفر از اين دختران، نبايد سالم به منزل برسد ولي آن ها با خيال آسوده، در خيابان قدم مي زنند، سوار مترو و اتوبوس مي شوند، در پارك ها و لب دريا آفتاب مي گيرند، و هيچ مردي مزاحم آن ها نمي شود. غير از اين است كه مردان غربي به خاطر نبودن حجاب دچار بي رغبتي و سردي مزاج شده اند؟ غير از ايناست كه اگر دختران اروپايي هم مثل دختران ايراني، حجاب بر سر مي كردند، چشم مردان دائما به دنبال نقطه اي قابل ديدن از بدن آن ها بود، و كلي متلك جنسي مي شنيدند تا تخيل متلك گوينده آرام شود؟

حرف راست را بايد از هر كسي شنيد، حتي از رجا نيوز.

آرامشی که این روزها خامنه ای دارد / ندارد !



goftaniha.com
خامنه‌ای وقتی که به رهبری رسيد نه تنها مشروعیتی در میان مراجع و روحانیون بنام جمهوری اسلامی از نظر فقهی و وجاهت مرجعیت نداشت بلکه از نظر سیاسی و اقتدار دیپلماتیک نیز خيلی ضعيف بود در اواسط دوران دولت رفسنجانی بود که خامنه‌ای فهميد توان ادامه کار با این وضعیت را ندارد و احساس کرد که چقدر در برابر رفسنجانی ضعيف است و بايد تا دير نشده برای خودش تيمی وفادار و قوی و مورداعتماد جمع و جور کند ، خامنه ای فهمیده بود که با رفسنجانی و کادر او نمی تواند بازی کند و دست آخر در این بازی حتما از زمین اخراج خواهد شد ، یکی از بزرگترین مشکلات خامنه ای با رفسنجانی این بود که رفسجانی به هيچ اصلی جز قدرت و پول پايبند نبوده و نیست (کما اینکه وی بخاطر همین پول و سودی که از قبل پورسانتهای خرید اسلحه و ... در زمان جنگ گیرش می آمد لجوجانه شش سال آن جنگ بی ثمر را کش داد) خامنه ای حس کرده بود که هر لحظه ممکن است هاشمی که هم وزنه بی بدیلی است در جمهوری اسلامی و هم نسبت به دیگر افراد جمهوری اسلامی بیشترساپورت داخلی و خارجی را دارد سرش را زیر آب کند .سخن به درازا نکشد ! همین ترس بود که خامنه ای را واداشت که برود دنیال تیم خودش ، تیمی که نداشت و در صدد ساختنش بود ، اولین گامش این بود که در میان وفاداران اصیلش به دنبال کادر سازی بگردد و اصلی ترین وزنه برای او البته سپاه بود .به موازات تشکیل انصار حزب الله که می توانست گروه ضربتی برای وی باشد - که می دانیم اولین حرکت انصار حزب الله مخالفت علنی و گاها خشونت آمیز با دولت هاشمی و سیاستهای سازندگی وی بود - بکار گیری مهره هایی در حکومت از سپاه پاسداران بود ، شاید آغازگر این انتصابها ، برگماریدن علی لاریجانی از دل سپاه پاسداران به سرپرستی سازمان صداوسیما بود، صداوسیمایی که از زمان آیه الله خمینی در دست برادر هاشمی رفسنجانی بود!خامنه ای در سالهای آخر دولت دوم هاشمی تقریبا توانسته بود با چند جریان سیاسی مثل جامعه روحانیت مبارز و تشکلهای همسویش و همچنین انصار حزب الله و سپاه پاسداران و البته اهرم مناسب و کارای قوه قضائیه عملا دسترسی رفسنجانی و تيمش (کارگزاران) را به قدرت و منابع ديگر به حداقل ممکن برساند.شايد برای همين اصولا با آمدن خاتمی و دوام دولت دوم اونیز با تمام مخالفتها و اختلافات عقیدتی ای که با خاتمی و اصولا تفکر اصلاح طلبی داشت مشکلی نداشت ، اولا که خامنه ای می دانست هنوز تا تشکیل دولت آرمانی اش چند سالی فاصله دارد و دوما می دانست که خاتمی با همه داد و بیدادهایی که می کند بواقع "کبریت بی خطر " است و دست کم انقلاب اسلامی و حکومت و خامنه ای را به پول نمی‌فروشد! هشت سال دولت خاتمی تمام شد و اکنون دیگر خامنه ای نه خامنه ای سال 1368 بود و نه خامنه ای سال 1376 او اکنون واقعا خود را رهبر جمهوری اسلامی می دانست و با تيم بشدت ثروتمند و جوان و نسبتا توانايی که برای خودش دست و پا کرده بود آماده بود تا تمام قدرت را به دست بگيرد وآن را ببرد به افقی که برای آن پيش‌بينی می‌کرد ، افقی که در چشم انداز بیست ساله جمهوری اسلامی گوشه هایی از آنرا آورده است و گاها از زبان نزديکانش نیز مدل آن لو می رود :" ژاپن اسلامی" ! خامنه ای امروز بشدت سرمست وشیفته قدرت شده است و همین شهوت است که با مخلوط شدن ترس عجيبی که وی بیمارگونه از "دشمن" دارد و همیشه در توهم توطئه بسرمی برد و ترس ازکودتای خارجی يا داخلی مدام رهایش نمی کند او را درعمل تبديل به يک سلطان خشن و مستبد کرده است. دولت احمدی نژاد و ظهور "آبادگران" به خامنه ای آرامش وصف ناپذیری داده است تا خيالش راحت باشد که ديگر کشور در مسير مورد نظرش گام برمی دارد و ديگر حالا می تواند با آسودگی پا به دوران بازنشستگی و نظارت از دور بگذارد، دادن امور اجرايی مملکت به مورداعتمادترين و تواناترين مهره‌ی تيمش يعنی مجتبی خامنه ای (که همه چیز را دارد هم با سپاه درارتباط هست و هم انصار حزب الله را بزیر نگین خودش دارد و هم دولت مثل موم در دستانش هست) خامنه ای را به سرمنزل مقصود رسانده است.

http://www.goftaniha.org

ماجرای حمله اوباش به منزل کروبی از زبان خانم کروبی !




به دنبال حمله عده ای از اوباش به منزل آقای کروبی، سحام نیوز مصاحبه ای با خانم کروبی درباره چگونگی و علت اینگونه رفتارهای غیرمعقول از سوی حکومت انجام داده است که مشروح آن بشرح زیر می باشد:


خانم کروبی امروز عده ای در مقابل منزل شما تجمع کردند، شعارها و خواسته آنان چه بود؟

بله. امروز از ساعت ۱۶:۳۰ عده ای قریب ۵۰ نفر که در میان آنان ۴ یا ۵ خانم دیده می شد در حمایت نیروهای امنیتی و انتظامی در مقابل آپارتمان مسکونی ما تجمع کرده و ضمن ایجاد رعب و وحشت برای همسایگان شعارهای علیه آقای کروبی، موسوی و خاتمی و در حمایت از رهبری و آقای احمدی نژاد سردادند و سپس اقدام به تخریب و سرقت از ساختمان کردند. ما اخیرا در یک واحد از این مجتمع ساکن شدیم و تخریبهای انجام گرفته متاسفانه نسبت به اموال دیگر مالکان این مجتمع نیز صورت گرفته که از این امر بسیار متاسفیم. من ضمن عذرخواهی از آنان به مزاح گفتم هزینه افشای جنایات فراموش نشدنی در کهریزک و سایر بازداشتگاهها را نه تنها ما بلکه شما نیز باید بپردازید.

در عکسها نیروی انتظامی دیده می شود، چطور این نیرو در مقابل تخریب و سرقت عکس العملی نشان ندادند؟

نیروی انتظامی همانگونه که در فیلم ما موجود است در صحنه حضور داشت اما با صحبتی که سرکرده اوباش با وی می کند این نیرو صحنه را ترک و به عنوان تماشاچی نظاره گر وحشی گری آنان می شود.

آیا این تجمع دارای مجوز فانونی بوده است ؟

سوال عجیبی می کنید. اینها اراذل و اوباش مواجب بگیری هستند که نیازی به مجوز ندارند. به همین دلیل نه تنها نیروی انتظامی بلکه هیچکس جلودار و پاسخگوی اعمال آنان نیست. مجوز برای مردم است که در قانون آمده و آنهم که اصلا صادر نمی شود.

علت اصلی این همه فشار به آقای کروبی چیست؟

به عقیده من آقای کروبی به دلیل افشای جنایات کثیفی که علیه مردم و جوانان این مملکت پس ازانتخابات صورت گرفت تحت فشار، ظلم و تهدید قرار گرفته است. به همین خاطر است که دفتر آقای کروبی پلمب می شود، به سمت وی در قزوین تیراندازی می شود، در راهپیمایی سیزده آبان و بیست و دوم بهمن هدف گلوله اشک آور قرار می گیرد، علی را تا سرحد مرگ می زنند و شکنجه می کنند، محمد تقی که استاد دانشگاه و جانباز این جنگ است دیگر برای انجام کار علمی و کتب تحقیقی مجاز به خروج از کشور نیست، حسین ممنوع الخروج است و مسائل متعدد دیگری که هیچکس در این حکومت نسبت به آن پاسخگو نیست.

خانم کروبی با توجه به شرایط بوجود آمده برای خود و خانواده از انتخاب این راه پشیمان نیستید؟

شخصا ابدا. من از ابتدای ازدواجم با آقای کروبی در سال ۱۳۴۱ وارد مبارزه و تحمل سختیهای دوران مبارزه شدم. این نو کیسه ها که از انقلاب و مبارزه چیزی نمی دانند. خوب است از آنان که سابقه ای دارند بپرسند فاطمه کروبی چگونه به خانواده های زندانیان روحیه می داد.در شرایط کنونی برای رضای خدا و تلاش در جهت احقاق حقوق مردم ستم دیده این مصائب به هیچ وجه تاثیری در روحیه من ندارد.اما از سوی دیگر هم خشنودم هم متاسف. خشنودم که در شرایط نابسامان اقتصادی کنونی دولت مجبور به اجیر کردن مزدورانی شده که با مواجب دادن به آنها مقاصد خود را دنبال می کند و کمی اشتغال زایی کرده است. کمترین سود این عمل مشغول شدن اراذل و اوباش به تخریب و فحاشی یاران انقلاب است که موجب دورماندن دست آنان از نوامیس مردم و آزار جوانان می شود. و متاسفم از اینکه کسانی که مدعی مدیریت جهان در همه امور هستند به جای پاسخگویی به ابتدایی ترین مشکلات مردم، به عقده گشایی آنهم به روشهای بدوی اینچنینی مبادرت می ورزند که نشانگرشگردهای مدیریتی آقایان است.

آیا پیش از این نیز به منزل شما حمله شده بود؟

اخیرا جلوی منزل قبلی، تعدادی تجمع کرده بودند. دو هفته پیش نیز عده ای در پوشش ماموران امنیتی و بطور غیرقانونی با ارعاب نگهبان وارد منزل شده که خدا عالم است چه منظوری داشتند و برای نصب چه ادواتی. البته این موضوع را طی نامه ای به اطلاع وزیر اطلاعات رساندم که منتظر پاسخ مناسب می باشم و در صورت عدم پاسخگویی نامه را برای اطلاع عموم منتشر خواهم کرد.

خامنه ای مراسم چهارشنبه سوری را محکوم ‏کرد !





خامنه ای مراسم چهارشنبه سوری را محکوم ‏کرد و گفت که این جشن هیچ مبنای دینی ندارد و ‏موجب ضایعات و فساد بسیار می شود و اینکه شایسته ‏است از آن اجتناب کرد. زیرا، جشن آخرین چهارشنبه ‏سال، از نظر رهبر جمهوری اسلامی ایران، ‏آتش پرستی است. ‏ این اولین بار نیست که رهبران مذهبی ایران مخالفت ‏خود را با سنت چهارشنبه سوری که سنتی باستانی و ‏پیشااسلامی در ایران است اعلام می کنند. اما، همه ‏تلاش های آنان برای ممنوع کردن این مراسم که از ‏محبوبیت بسیار نزد جوانان برخوردار است و حتا ‏جشن های سال نو طی سه دهۀ گذشته بی اثر مانده اند. ‏ آنچه ناخرسندی رهبران حکومت اسلامی ایران را از ‏آئین چهارشنبه سوری بیشتر می سازد این است که ‏چهارشنبه سوری به ویژه طی سال های اخیر فرصت ‏ابراز اعتراض عمومی جوانان و مردم نسبت به ‏حکومت مذهبی تهران بوده است. ‏ مخالفان حکومت اسلامی امسال از جوانان خواسته اند ‏که به مناسبت جشن های آخرین چهارشنبه سال ‏اعتراض خود را به حکومت اسلامی و نتیجۀ رسمی ‏دهمین انتخابات ریاست جمهوری ابراز دارند. ‏ نیروهای انتظامی و بسیج امسال بیش از هر سال بر ‏حضور خود در شهرها افزوده اند و پیشاپیش ‏شرکت کنندگان در این مراسم را به پی گرد و زندان ‏تهدید کرده اند



صبح تا شب دارند فیلم های دلخراش از صدمه دیدن مردم در چهارشنبه سوری نشان می دهند، تا مردم دست به آتش نزنند و "سالم" بمانند.رژیمی که اصلا فلسفه وجودی اش صدمه زدن به ملت است و مدام به جان و مال مردم صدمه می زند، یکدفعه نگران صدمه دیدن مردم در چهارشنبه سوری شده! اصلا چهارشنبه سوری کلمه ممنوعه شده ... حکومتی که مردم را در جهنم حکومتش سوزانده، حالا نگران است که مردم در جشن "غیرشرعی" چهارشنبه سوری - خدای نکرده - دست و بالشان بسوزد!


حمله ی ستاد ساندیسی به منزل مهدی کروبی!


خوشم میاد که حتی حفظ صورت هم نمی توانند بکنند. نه ماه است که کشته اند ، دستگیر کرده اند ، تجاوز کرده اند ، و نه تنها هیچ تلاشی برای پنهان کردن این خشونت شان ندارند بلکه وقتی در روز روشن هم مقابل منزل مهدی کروبی تجمع می کنند ، به همان اوباش بازی ادامه می دهند. سنگ می اندازند ، رنگ می پاشند و …








این دختر به محمود چه میگفت؟؟؟ !!!




عکسی که پس از چند ساعت از روی خبرگزاری ایسنا حذف شد

.

دلیل حذف این عکس مشخص نیست  و جالبتر از اون مشخص نیست که این خانم جوان چگونه به بالای ماشین محموتی رفته و اونجا نشسته دوستی میگفت شاید قهرمان پرش بوده باشه و دوستی دیگر میگفت حتما محافظ بغلش کرده گذاشتش بالا !!! احتمالا بعدها مشخص خواهد شد که موضوعات مورد بحث محموتی و این خانم چی بوده و چه وعده هایی از رییس دولت کودتا به ایشون داده شده

چه حکومت مضحکی !





این چه حکومت مضحکی است که خامنه ای «رهبر» خود خوانده ی آن است؟ به عکس های آزادی تاج زاده نگاه می کنم. سیدمحمد خاتمی، رییس جمهور پیشین این ممکلت را می بینم که به دیدار تاج زاده ی از زندان ولی فقیه آزاد شده رفته! گویی الان زمان شاه است و یکی از انقلابیون از ساواک بیرون آمده و دیگران به استقبالش رفته اند. وضعیت غیر قابل توصیفی است. اگر قبل از انقلاب یک انقلابی دستگیر می شد، هم اون انقلابی هم رفقایش همگی جزو مخالفان بودند که سهمی در حکومت 50 ساله پهلوی نداشتند. اما اکنون همه کسانی که به زندان افتاده اند و همچون قهرمانان از زندان ولی فقیه بیرون می آیند، همه آنها کسانی هستند که این انقلاب را پیش بردند. همه آنها کسانی هستند که در زمان همین ولی فقیه امور را در دست داشتند. هرچند آن زمان خامنه ای به رغم همه ی چوب لای چرخ گذاشتن ها، اینگونه وقیحانه به آنان نتاخته بود. وضعیت طنز آلودی هست که قلمی قوی برای توصیف می طلبد

پسر كو ندارد نشان از پدر .. تو بيگانه خوانش مخوانش پسر


فرارو- عجيب است اما واقعي! «پوسترهايي» كه رجانيوز و شبكه ايران راجع به دروغ سبز منتشر كردند، كپي ناشيانه و تحريف «كارتون‌هايي» است كه مانا نيستاني، درباره موضوعي خلاف آن‌چه گردانندگان اين سايت‌ها اراده كرده اند. كارتون‌هاي كپي و اصلي را در ادامه مي‌بينيد:


به گزارش فرارو؛ رجانيوز در خبري با عنوان ماجراي پينوكيو و سبزها، به نقل از شبكه ايران نوشت: «وبلاگ‌نويسان ارزشي دست به طراحي و انتشار پوسترهايي درباره دروغ هاي مطرح شده از سوي سران فرقه سبز زده اند. به گزارش شبكه ايران، عملكرد جريان اصلاحات در زمان انتخابات رياست جمهوري و تناقضاتي كه ميان شعارهاي اين جريان سياسي با عملكرد سران آن وجود داشت، با اقدام ابتكاري وبلاگنويسان انقلابي روبرو شده است. اين وبلاگنويسان اقدام به طراحي پوسترهاي مختلفي با عنوان "دروغ‌هاي فرقه سبز" كرده‌اند.»رجانيوز سپس 4 كارتون را بر روي سايت خود گذاشته است كه در حقيقت كپي و تحريف كارتون‌هاي مانا نيستاني است كه در روزهاي 18، 21 و 23 خرداد منتشر شده بودند.
كارتون‌هاي رجانيوز ( متعلق به پسر احمدي نژاد ):



اما اصل كارتون‌ها  مربوط به تاريخ‌هاي 18، 21 و 23 خرداد 88 مي‌باشند از اين قرار است:


در واقع سايت رجا نيوز كارتون هاي مانا نيستاني را به سرقت برده و با دروغ به نام خود در رجا نيوز  درج كرده است به عبارتي ديگر : پسر كو ندارد نشان از پدر .. تو بيگانه خوانش مخوانش پسر




http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%A7_%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%DB%8C

اونجا و اینجا !



اونجا پارلمان از مردم در برابر دولت دفاع میکنه ولی اینجا پارلمان از دولت در برابر مردم دفاع میکنه!

اونها واسه اینکه دو دقیقه حرف بزنن نیمساعت فکر میکنن ولی ما واسه اینکه دو دقیقه فکر نکنیم نیمساعت حرف میزنیم.

اونجا پلیس وارد عمل میشه تا آشوب رو کنترل کنه ولی اینجا پلیس وارد عمل میشه تا تظاهرات مسالمت آمیز رو به آشوب بکشه.

اونجا آدمهای لایق بعد از اتمام تحصیلات دولتمرد میشن ولی اینجا آدمهای نالایق بعد از اینکه دولتمرد شدن تازه شروع میکنن به ادامه تحصیل.

اونجا وقتی چراغ قرمزه همه می ایستن و وقتی سبزه حرکت میکنن ولی اینجا چون ما باید ثابت کنیم که زرنگیم چراغ قرمز رو رد میکنیم ولی وقتی سبزه ترمز میگیریم چون خوب میدونیم که آدم زرنگ مثل خود ما زیاد پیدا میشه.

اونجا با اتوبوس پنج ساعته، با قطار سه ساعته و با هواپیما یکساعته به مقصد میرسی ولی اینجا با اتوبوس پنج ساعته، با قطار هشت ساعته وبا هواپیما دوازده ساعته به مقصد نمیرسی!!

اونجا وقتی دو تا ماشین تو خیابون به هم میزنن پیاده میشن و اول از حال همدیگه جویا میشن ولی اینجا اگه تو تصادف چیزیت نشده باشه مطمئن باش تو دعوای بعدش یه بلایی سرت میاد.

اونجا وقتی زلزله میشه خودشون که هستن ما هم کمکشون نیرو و امکانات میفرستیم ولی اینجا وقتی زلزله میشه نیروهای اونها رو راه نمیدیم و نیروهای خودمون رو هم میفرستیم تا کمکهای جنسی اونها رو تو بازار آزاد بفروشن.

اونها یه تیم ورزشی با ۱۰۰ تا ورزشکار و ۲۰ تا همراه میفرستن المپیک و ۳۰ تا مدال میگیرن ولی ما یه تیم ورزشی با ۱۰ تا ورزشکار و ۲۰۰ تا همراه میفرستیم تا بجای مدال واسه خونواده هاشون سوغاتی بیارن.


اونجا اگه تو رو با دو مثقال مواد مخدر بگیرن دو ماه اگه با نیم کیلو بگیرنت یه چندسالی و اگه با صد کیلو بگیرنت ممکنه یه بیست سالی بری آب خنک بخوری ولی اینجا برای دومثقال تریاک اعدامت میکنن برای یک کیلو ده سال میری حبس و برای صد کیلو به بالا باید تو سودش با سپاه شریک بشی و بری تو کار ترانزیت!

اونجا میتونی دوست دختر بگیری و باهاش بخوابی رو همین حساب هم اگه بزور به کسی تجاوز کنی چوب تو ماتحتت میکنن ولی اینجا اگه با دوست دخترت بخوابی چوب تو ماتحت هر دوتون میکنن ولی اگه بزور بکسی تجاوز کنی و ثابت کنی که بد حجاب بوده و برای مبارزه با فساد اینکارو کردی تو میشی بسیجی و تشویق میشی و دختره رو احتمالن سنگسار میکنن.


فقط پاکی آتش میتوانند این ننگ سی ساله را از میهنمان بزداید!



چهارشنبه سوری امسال حال و هوائی دیگر دارد و میتواند در پایان کشیدن کرکره حکومت ملایان میلیاردر گامی بزرگ بردارد و ما را به خواسته های بحق و یکصدساله مان یاری رساند. چهارشنبه سوری از جهت گسترده بودن با دیگر روز های برجسته در تقویم میهنمان قابل قیاس نیست. اولا که این روز اساسا اسلامی نیست ضمن اینکه در تضاد با اسلام هم نیست بنابراین میتواند تعداد بسیاری از ایرانیان را به میدان بکشاند و جمهوری اسلامی نمیتواند اینبار از انها به عنوان سیاهی لشکر استفاده نماید



دوما با توجه به گسترده بودن محدوده جغرافیائی ( کل ایران) مزدوران حکومت را پخش میکند و لذا از هماهنگی و تعدد انها در محدوده ای خاص جلوگیری میکند و در یک جمله قادر به سازماندهی برای سرکوب نخواهند بود.تاریکی هوا نیز از قدرت مانورشان میکاهد ضمن اینکه صدا های ( اینبار روح پرور) ترقه غیره از نظر روانی روحیه شان را تضعیف میکند هر چه شدید تر بهتر. و اما زرتشت این پیامبر مهر و انسانیت اتش را به عنوان نماد کیش خود انتخاب نمود به دلایل زیرآتش درخشنده و پاک است. شعله های سرکش آتش همواره به سوی بالا میروند یعنی ترقی و تعالی را در معنویت و انسانیت عروج میدهد. آتش با هرچه برخورد نماید ان را همانند خودش درخشنده میکند و از ناپاکی ها و پلیدی ها میزداید. اتش منبع نور و زیبائی است و اساس حیات و هستی است. روشنائی آتش در جنگ با تاریکی و پلیدی است. اتش هیچگاه به سمت پائین میلی ندارند آتش همواره بدنبال آمال بزرگ است . پاکی اتش در چهارشنبه اخر سال میتوانند این ننگ سی ساله حکومت اسلامی را از میهنمان بزداید.

پدرسالار!




جوامع استبداد زده مثل همه جوامع دیگر آیینه‌ای هستند از ساختار خانواده و اجتماعات کوچکتر درون این جوامع. شما وقتی در خانواده‌ها بزر پدرسالاری را کشت می‌کنید، جامعه آن خانواده را هم به بیماری مسری استبدادی مبتلا می‌کنید. اگر جامعه ایران ِ دهه‌های سی، چهل و پنجاه ایران را بررسی کنیم، می‌بینیم که در اکثر خانواده‌های ایرانی پدر فرمانروا بود و دیگر اعضای خانواده بردگانی بودند که بدون هیچ پرسش و پاسخی از دیکتاتور اعظم که پدر بود پیروی می‌کردند. این که می‌نویسم شامل صد در صد جامعه نمی‌شد، ولی اگر بگوییم حداقل 70 تا 80 در صد جامعه ایران اینچنین بود سخن به گزاف نگفته‌ایم. به مرور زمان که سطح تحصیل جامعه بالا می‌رفت، از تعداد این شکل خانواده (پدرسالار) کاسته و به خانواده‌های بیشتر دموکرات افزوده می‌شد. البته این مدعا شامل شهرها و شهر نشین‌ها می‌شد، چه هنوز در دهات و شهرهای کوچکتر ریش سفیدی و مرید و مرشدی امری همه گیر بود. وقتی انقلاب 57 را نگاه می‌کنیم نباید شک کنیم که به استبداد کشیده شدن انقلاب نتیجه ساختار خانواده و جوامع کوچکتر در جامعه بزرگ ایران بود. با اینکه عده‌ای (گروه‌های پیش رو) با سیستم استبدادی پادشاهی مبارزه کردند و باعث سقوط آن شدند، ولی دیدیم که تعداد این افراد نسبت به خانواده‌های پدرسالار کم تر بود و در نتیجه این قشر پیشرو در ادامه کنترل امور ناموفق بودند و طبقات استبداد زده پدر سالار به علت کثرت تعداد، کنترل انقلاب را بدست گرفتند و آنرا به استبداد جدیدی سوق دادند.

حال پس از گذشت 30 سال و رشد شهر نشینی و افزایش گروه‌هایی که به فراگیری دانش روی آورده‌اند، به وضوح می‌توانیم ببینید و لمس کنیم که ساختار خانواده و جوامع کوچک شهر نشین و حتی در دهات بزرگتر پدیده پدر سالاری در حال ریزش است. اول به این دلیل که تعداد زنان تحصیل کرده در ایران به شدت رو به افزایش است و دوم اینکه بطور کلی روند شهر نشینی در ایران پدیده پدر سالاری را به شدت در حال محدود کردن است. همین تغییر است که باعث شده، دیگر اعضای خانواده حاضر نباشند به دستورات پدر و یا فردی که سرکرده خانواده است بی چون چرا گردن نهند و یک نوع سرکشی در حال شکل گرفتن است. همین سرکشی در خانواده را می‌توانیم در آیینه اجتماع هم مشاهده کنیم. همین روند است که دارد پایه‌های حکومت مستبد آخوندی را فرو می‌ریزد. اینکه خیال کنیم با سرکوب می‌توانیم این روند را کند کنیم واقعا در توهم هستیم. این روند دیگر قابل کنترل نیست و روز به روز که می‌گذرد ریزش ساختار استبدادی بیشتر می‌شود و ساختار دموکراتیک جایگزین آن خواهد شد. همینجا هشدار بدهم که این روند در رژیم کنونی شکل نگرفته، یک مرتبه آخوندها خیال برشان ندارد که آنها باعث این رشد و روند شده‌اند ها!! این پدیده از سالها قبل از انقلاب شروع شده بود و هنوز هم ادامه دارد و تا سرنگونی کامل استبداد بدون وقفه ادامه خواهد داشت. اینکه دختر آقای کلهر از پدر انتقاد می‌کند و به ضد انقلاب تبدیل می‌شود، اینکه فرزند عبدالحسین روح‌الامينی دبیرکل حزب عدالت و توسعه و یکی دیگر از مهره های رژیم در تظاهرات ضد رژیم شرکت می‌کند و کشته می‌شود نه بخاطر تلاش‌های شیطان بزرگ، بلکه بخاطر ریزش ساختار استبدادی پدر سالار است و اینکه فرزند حرفهای پدر پدرسالار را همین طوری کیلویی نمی‌پذیرد و بخاطر دانشی که دارد، پرسشگر می‌شود و وقتی پاسخی به پرسشگری هایش نمی‌یابد به ضد انقلاب تبدیل می‌شود. و این روند بزودی به خانواده احمدی نژاد و دیگر شرکاء هم سرایت خواهد کرد. فرزندانتان را نگاه کنید، بعد آنها را با خودتان و دوران کودکی تان مقایسه کنید تفاوتهای فاحش را یقینا به وضوح خواهید دید

جبهه پشتیبانی از سنگر اقتدار ملی !!!!


لعنت به تو سنگ كه در دست جوان فلسطيني نشان مبارزه ای و در دستان ايرانيا نشان محاربه




محمدامین ولیان که به خاطر حضور در اعتراضات مردمی روز عاشورا و پرتاب سنگی که به کسی اصابت نکرده در بیدادگاه های نمایشی به محاربه متهم و توسط قاضی صلواتی به حکم ناعادلانه اعدام محکوم شده است، با گذشت بیش از دو ماه از بازداشتش در شهر دامغان ، هنوز از امکان ملاقات با خانواده و وکیلش محروم بوده است.




اگر "فرندفید" متعلق به سازمان سیا است پس khamenei.ir اینجا چه می کند؟

FRIEND FEED كه بودجه آن از سوي تشكيلات راديو فردا- وابسته به سازمان سيا- تامين مي شود و از فتنه سبز حمايت مي كند با چاپ صفحه اول كيهان در صدر اخبار خود نوشت «از روزنامه كيهان به عنوان هيزم آتش چهارشنبه سوري استفاده مي كنيم»! اين سايت حامي موسوي و خاتمي و كروبي كه از گزارش ها و اخبار مستند و افشاگرانه كيهان درباره هويت فتنه گران و وابستگي آنها به آمريكا و اسرائيل!!!!  به شدت آتش گرفته است، از يكسو تاكيد مي كند كه براي حمايت از آزادي و دموكراسي بايد روزنامه كيهان را روز چهارشنبه سوري به آتش كشيد و از سوي ديگر در اقدامي ناشيانه، صفحه اول روزنامه كيهان 20/8/85 با تيتر «بوش سيلي خورد، پايان 6 سال ياغي گري» را به عنوان كليشه خبر خود برمي گزيند! و با اين اقدام ناشيانه اولا؛ نشان مي دهد كه از مواضع كيهان عليه آمريكا و موساد عصباني است و ثانيا بر وابستگي قطعي سران فتنه به آمريكا و موساد تاكيد مي ورزد و چه حكيمانه است اين سخن حضرت سجاد عليه السلام كه به خاطر احمق بودن دشمنان، خدا را سپاس مي گويد." این در حالی است که نماینده ولی فقیه از حضور وبسایت معظم له در سایت فرندفید بی اطلاع می باشد و فید خوان سایت ایشان در فرند فید اشتراک دارد.براستی نویسندگان کیهان هنوز نمیدانند وب 2 یعنی چه؟ یا اینکه با دروغگوئی در پی سوءاستفاده از نا آگاهی افکار عمومی است. آقای شریعتمداری جا دارد اين سخن حضرت سجاد عليه السلام كه به خاطر احمق بودن دشمنان، خدا را سپاس مي گويد را برای خودتان و مجموعه تحت مدیریت شما بکار ببریم -

اعتیاد, گرفتاری مهندس میرحسین موسوی یا بازجو حسین شریعتمداری؟


اخیرا یکی از نویسندگان نشریه کیهان در مطلبی سراسر توهین و هجو نه تنها به زبان آذری که زبان بزرگترین و یکی از پر افتخارترین اقوام ایرانی است, به مهندس میرحسین موسوی نیز اهانت های فراوانی نموده است و از جمله اینکه مهندس میرحسین موسوی را مستقیما متهم به استفاده از مواد مخدر و اعتیاد به آن میکند و با وقاحت تمام آن را در پاسخ به کامنت های وبلاگش تکرار مینماید.
درباره اینکه حسین قدیانی, نویسنده این مطلب روزنامه کیهان کیست و دارای چه جایگاه و شخصیتی در میان روزنامه نگاران پر سابقه ایرانی است, خواندن این مطلب به ظاهر طنز و همچنین پاسخ هایی که وی به کامنت های مخالف در انتهای همین مطلب در وبلاگش داده است, برای شناخت وی کافی است . البته از مطلب نویس روزنامه کیهانی که سالهاست به لجن زاری از توهین و اتهام و پرونده سازی تبدیل شده است, انتظاری بیش از این نمیرود ولی باید به حال روزنامه کیهان گریست که این یادگار استاد مرحوم مصباح زاده بعد از دهه ها فعالیت درخشان در عرصه روزنامه نگاری ایران, روزگارش به اینجا رسیده است. باری قصد من از نوشتن این مطلب نه بررسی وضعیت کیهان و نویسندگان آن (که نیازی به گفتن ندارد و عیان است) که تنها مقایسه بین دو تصویر بود. تصاویری از مهندس میرحسین موسوی و همچنین بازجوی سابق وزارت اطلاعات حسین شریعتمداری, مدیر مسئول روزنامه کیهان. این عکسها خود از هر مطلبی گویا تر است که براستی چه کسی آلوده به اعتیاد است و بسی جای تعجب است که روزنامه ای که خود تحت سرپرستی حسین شریعتمداری اداره میشود, برای کوبیدن مخالفین از مسئله ای استفاده میکنده که شخص مدیر مسئول این روزنامه سالهاست گرفتار آن است.


براستی کدامیک از این دو بیشتر حال و روز افراد معتاد را دارند؟ و اما نکته جالب توجه تر آنکه براساس یکی شرایط تائید صلاحیت کاندیدای های ریاست جمهوری توسط شورای نگهبان عدم اعتیاد به مواد مخدر است, در حالی روزنامه کیهان و طنز نویس سطحی آن این اتهام را به مهندس موسوی وارد میکنند که وی از سوی شورای نگهبان واجد شرایط حضور در انتخابات دوره دهم شناخته شده بود و خالی از لطف نیست که داستان یکی از کاندیداهای خانم در انتخابات مجلس ششم که صلاحیت وی رد شده بود را بیاد آوریم که در گزارش رد صلاحیت وی توسط شورای نگهبان قید گردیده بود:
" که یکی از همسایه ها یک بار ایشان را حال آب دادن گل های حیاط خانه ویلایی شان بدون رعایت حجاب کامل دیده است ! " و حال باید از کیهان پرسید که شورای نگهبان که تا این حد به احوال خصوصی افراد آگاه است, چطور با این اتهام مضحکی که شما به میرحسین موسوی وارد میکنید صلاحیت وی از سوی شورای نگبهان تائید شده است ؟ اگر بر فرض صحت مطلب شما شورای نگهبان قادر به تشخیص این مطلب در مورد آقای موسوی نبوده است آیا چنین شورایی صلاحیت تائید انتخابات تقلبی دوره دهم را داشته است؟

و البته این سئوال در کنار هزاران سئوال بی پاسخی است که غصب کنندگان رای مردم از پاسخ به آن عاجزند و تنها باید به روزی امیدوار بود که پرونده امثال حسین شریعتمداری در یک دادگاه صالحه و با اجرای عدالت مورد بررسی قرار گیرد .






صدایی را که نمی پسندد، خاموش کنند ...




پیداست حاکمیت تصمیم گرفته است صدایی را که نمی پسندد، خاموش کند. رادیو و تلویزیون که منحصرا در اختیار حاکمیت است، با خاموش شدن" اعتماد" و "ایراندخت" که با احتیاط و دوراندیشی هم عمل می کردند که مبادا خاطر نازکی برنجد، دیگر از رسانه های اصلاح طلبان و یا متمایل به جنبش سبز چندان نام و نشانی نمانده است. در صدر نامه ای که دبیر هیات نظارت برای معاون دادستان انقلاب تهران نوشته و در خواست توقیف اعتماد را مطرح کرده است، جمله ای از امام علی علیه السلام نقل شده است:" پیش از تصمیم مشورت کن و قبل از اقدام بیندیش"

با خودم می اندیشیدم و می گفتم، هیات نظارت بر مظبوعات پیش از این تصمیم توقیف مشورت کرده است؟ و پیش از اقدام اندیشیده است؟ مدتی پیش آقای احمدی نژاد رییس جمهور تقلبی و تحمیلی ایران، در مراسم معارفه نمی دانم چندمین مدیر عامل خبرگزاری در دولت ایشان، از روحیه دیکتاتوری در دستگاه قضایی انتقاد کرد و در برابر توقیف نشریه " همت" موضع گرفت. از آغاز دولت دهم ایشان تا به حال نشریات متعددی توقیف شده اند. بیشترین توقیف ها هم از سوی هیات نظارت بوده است.
آیا دولت مهرورزی در باره این تصمیم اندیشیده و مشورت کرده است؟
واقعیت این است که دولت می تواند نشریه ای را توقیف کند، اما جلو ارتباطات و اطلاع رسانی را نمی تواند بگیرد. در روزگاری که ریشه های انقلاب اسلامی گسترده می شد، مهمترین وسیله اطلاع رسانی نوار کاست بود. از این رو انقلاب اسلامی را انقلاب کاست خوانده اند.امروزه تیراژ نشریات اینترنتی بسی فراتر از نشریات معمولی است که در تهران منتشر می شوند. علاوه بر آن مقالات نشریات اینترنتی به سرعت در شبکه های اطلاع رسانی، توسط ایمیل و سایت های خبری در تیراژ شگفت انگیزی تکثیر می شود...به عبارت دیگر آقایان اگر گمان می کنند با این توقیف و تهدید ها جلو انتشار خبر و اطلاعات را می گیرد، دچار سوء تفاهم جدی هستند. امروز مردم ایران، جوانان و دانشجویان به توصیه مهندس موسوی هر فردی خود یک رسانه است. رسانه ای که آرام آرام در یکدیگر می پیوندند و روزی نه چندان دور دست نمایش عظیمی از وحدت و حضور یک ملت بزرگ را می نمایانند. صدای آزادیخواهی را نمی توان خاموش کرد.
سید عطاء الله مهاجرانی

بی سابقه ترین تعداد بازداشت شدگان تاریخ ایران در 22 بهمن امسال اتفاق افتاد




شبکه جنبش راه سبز (جرس): نیروی انتظامی تهران بزرگ تعداد بازداشت شدگان روز 22 بهمن در تهران را رقم "بیست هزار نفر" شمارش کرده است. این رقم به گزارش خبر نگاران جرس، عین آمار رد و بدل شده بین نهادهای سرکوب اعم از نیروی انتظامی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، سازمان بسیج، وزارت اطلاعات و دیگر نهادهای ذی ربط است.خبرنگاران جرس از تهران گزارش کرده اند این تعداد شامل گروههای پنجگانه زیر می شوند: اول،کسانی که بین نیم ساعت تا سه ساعت در ونهای نیروی انتظامی بازداشت شده پس از تخلیه محتویات جیبهایشان، بازرسی موبایلهایشان و گوشمالی مختصر بعد از اتمام راه پیمائی آزاد شدند. دوم، کسانی که بعد از بازجوئی سرپائی نهایتا تا شب 22 بهمن با قید کفالت یا تعهد آزاد شدند. سوم، کسانی که شب را در بازداشتگاه گذرانیده نهایتا در 23 بهمن آزاد شدند. چهارم، کسانی که چند روز یا یکی دو هفته را در بازداشت بودند و اخیرا آزاد شدند و بالاخره پنجم کسانی که هنوز بازداشتند.خبرنگاران جرس می افزایند تعداد بازداشت شدگان و مأموران در تاریخ ایران بی سابقه بوده است. تعداد مأموران اعم از نیروی انتظامی، پاسدار، بسیجی، لباس شخصی و اطلاعاتی که از شهرهای اطراف به شکل اتوبوسی به تهران آورده شده بودند به حدی زیاد بود که حدفاصل میدان امام حسین (ع) تا میدان آزادی "تونل امنیتی" تشکیل شده بود و تظاهر کنندگان در این تونل وحشت طی طریق می کردند. حاکمیت با این تاکتیک که پاسداران از چینی ها و روسها آموخته بودند توانستند تظاهرات سبزها را در نطفه خفه کنند.بر اساس یافته های خبرنگاران جرس نکته مهم اینکه از این تعداد بازداشت شده می توان تعداد بیشمار معترضان سبز را تخمین زد. گلایه اصلی بسیاری از شهروندان از رهبران سبز نبود سازماندهی مناسب برای استفاده از این همه تظاهر کننده بود. سبزها بودند اما نمی دانستند چه کنند و به مجرد نشان دادن کمترین نماد سبز از سوی ماموران سرکوب بازداشت می شدند.خبرنگاران جرس از نقاط مختلف تهران و شهرستانهای اطراف می افزایند مردم عادی از این تظاهرات که با مهندسی عمیق نیروهای نظامی، انتظامی و امنیتی کنترل شده بود به نیکی یاد نمی کنند و آنرا بر خلاف بلندگوهای حکومتی پیروزی به حساب نمی آورند.

رواج شيطان‌پرستي يا شكست يكتاپرستي "حكومتي" ؟

 

شيطان پرستي از موضوعاتي است كه اين روزها در رسانه هاي ايران مورد توجه قرار گرفته است. برخي مواقع دستگيري شماري از جوانان در محافل و مهماني هاي خصوصي از سوي نهادهاي انتظامي به شيطان پرستي مرتبط دانسته مي‌شود. در حالي كه شيطان‌پرستي بر اساس ادعاي بسياري از دست اندركاران حكومتي چندان علني نيست.هر چند ماه یک بار اعضای یک پارتی بزرگ به نام گروه شیطان‌پرست دستگیر می‌شوند که در برخی موارد، نشانه چندانی از شیطان‌پرست بودن آنها ارائه نمی‌شود. پارتی‌هایی همچون موسیقی رپ و متال، اکس و پایکوبی دختران و پسران گاه به شيطان پرستي نسبت داده می‌شود.ويدئوها و مصاحبه‌هايي كه از آخوندها يا مدرسان علوم ديني منتشر مي‌شود و همچنين اخبار رسانه‌ها نشان مي‌دهد كه موضوع شيطان پرستي بيش از گذشته مد نظر جمهوري اسلامي قرار گرفته است. كم دانشي گوينده در ارتباط با شيطان پرستي نقطه مشترك اكثر مطالب منتشر شده است. گزارش خبر آنلاين از وجود ۷۰ فرقه شيطان پرستي در كشور حكايت مي‌كند كه تعدادي از آنها در غرب كشور مستقر هستند.

از نظر برخی مروجان ديني جمهوري اسلامي، هر عملي كه با فرضيات و نظرات آنان مطابقت نداشته باشد نشانه‌اي است از شيطان پرستي. مخلوط كردن نشانه‌هاي حقيقي و نظرات شخصي خود كه ملغمه‌اي است از باورهاي ريشه دار ديني و خرافات بيش از سي سال است در ايران رواج دارد.به عنوان مثال، توجه به سخنان اين آخوند «شيطان‌پرست شناس» نشان مي‌دهد كه او چگونه واقعيت و تخيل را به هم پيوند مي‌دهد تا پرونده سازي كند.
http://www.youtube.com/watch?v=Az11X_1ALhU&feature=player_embedded
در حالي كه رئیس پلیس امنیت اخلاقی فعالیت فرقه‌های سازمان‌یافته در کشور را در گفت و گو با خبرآنلاين تکذیب می‌کند محمدرضا ضمیری، رئیس مرکز مطالعات دینی جوانان با بیان وجود بیش از ۷۰ فرقه شیطان‌پرستی در ايران، آن را تهدیدی جدی برای جوانان می‌داند و معتقد است فرقه‌هاي ديگري نيز در كشور رواج دارند. این فرقه‌ها پس از فاصل گرفتن جوانان از روحانیت تقویت شده و تهدیدی جدی برای هویت نسل جوان کشور هستند. او می‌افزاید: در این فرقه‌ها هیچ عاملی به نام دین و روحانیت وجود ندارد و افرادی به عنوان راهنمای دینی فعالیت نمی‌کنند. همین مسئله، جوانان را به سمت انحراف‌های اخلاقی و دینی سوق می‌دهد.

نكته مورد توجه اين است كه پس از ۳۰ سال تبليغ رسمي خداپرستي از سوي مقامات حكومتي جمهوري اسلامي، روند افزايش شيطان‌پرستي در صورت صحت، نشانه‌اي ديگر از شكست حكومتي است كه دين را در خدمت سياست مي‌خواهد. به عبارت ديگر، در صورت صحت ادعاي مقامات دولتي مبني بر افزايش شيطان پرستي در ايران، پروژه‌هاي دين گستري در كشور چندان موفقيت آميز نبوده، اين در حالي است كه بسياري از جمله احمدي نژاد همچنان سوداي صدور انقلاب اسلامي را در سر مي پرورانند
http://www.khodnevis.org

جعفر پناهی به همراه همسر و دختر و پانزده تن از مهمانان اش دستگیر شد ...




جنبش راه سبز(جرس): جعفر پناهی به همراه همسر و دختر و پانزده تن از مهمانان اش دستگیر شد. در حالی که ماموران امنیتی در حال بازرسی خانه جعفر پناهی کارگردان سینما در ایران هستند، خبر این یورش شبانه به منزل در فضای اینترنتی به شکل وسیعی منتشر شده است. به گزارش جرس، بر اساس اخباری که همسایه های جعفر پناهی از طریق فیس بوک و ایمیل در اختیار کاربران دنیای مجازی قرار داده اند، ساعت یک نیمه شب تعداد زیادی از ماموران امنیتی به همراه چند مامور زن و دوربین فیلمبرداری به منزل مسکونی جعفر پناهی هجوم برده اند . اما نکته جالب توجه این است که علاوه بر تعطیلی دو نشریه در ایران به منظور جلوگیری از اطلاع رسانی آزاد، در حالی که ماموران در حال بازرسی منزل مسکونی این کارگردان سینما هستند، خبرآن توسط شهروندان رونامه نگار به صورت گزارش لحظه به لحظه در فضای اینترنت منتشر شده است.

یکی از کاربران فیس بوک به نقل از یکی از همسایگان جعفر پناهی می نویسد:  ماموران وزارت اطلاعات به خانه پناهی حمله کرده اند. هنوز در منزل ایشان هستند. الان یک ون سفید جلوی منزل پارک هست، قبلش هم با یک ون وسایلی را از خانه برده اند. امشب ده الی پانزده نفر از دوستان آقای پناهی هم مهمان ایشان بوده اند . جعفر پناهی پیش از این در مرداد ماه امسال در بهشت زهرا و در کنار مزار کشته شدگان راهپیمایی های پس از انتخابات بازداشت شده بود. همچنین به تازگی برای شرکت در یک جشنواره خارجی در فرودگاه ایران ممنوع الخروج شد.

پایان یک دیکتاتور ...

لحظه اعدام چائوچسکو و همسرش



نیکولای چائوشسکو (زاده ۲۶ ژانویه ۱۹۱۸ ) سیاست‌مدار کمونیست رومانیایی بود که از ۱۹۶۵ تا روز اعدامش به وسیله انقلابیون این کشور، دبیر کل حزب کمونیست رومانی و بالاترین مقام آن کشور بود. وی سمت ریاست جمهوری داشت و در واقع حاکم مادام العمر رومانی بود.



دولت کودتا طاقت نیاورد و مورد اعتمادترین روزنامه‌ی مردم ایران را توقیف کرد.




همان‌طور که پیش‌بینی می‌شد دولت کودتا طاقت نیاورد و مورد اعتمادترین روزنامه‌ی مردم ایران را توقیف کرد. در خبرها آمده که روزنامه‌ی اعتماد توقیف موقت شده! واقعن راست می‌گویند که دروغ‌گو کم حافظه است و همه به یاد دارند که اعتماد ملی هم قرار بود توقیف موقت بشود. جا دارد که وبلاگ‌نویسان، سایت‌های خبر که راه صداقت را پیش رو دارند، کاربران اینترنت و همه‌ی اعضای جنبش عظیم سبز حتا شده با یک خسته نباشید و یا یک جمله‌ی محبت‌آمیز مختصر از سال‌ها زحمت این روزنامه و روزنامه‌نگاران شجاع‌اش که مخصوصن در این چند ماهه زیر بار دروغ‌گویی و این که باب میل کسی یا گروهی بنویسند نرفتند و فقط وظیفه‌ی خبررسانی و آگاه‌سازی را انجام دادند تشکر به عمل آورند. این توقیف هم به ده‌ها توقیف دیگری که دولت در مبارزه با مردم انجام داد اضافه شد و حالا چه‌قدر خوب می‌توان این جمله از میرحسین موسوی را درک کرد که بهترین راه مبارزه آگاه‌سازی است. دولت سعی در این دارد که با ناجوانمردانه‌ترین روش‌های ممکن با مردم بجنگد غافل از این که مردم با هوش و درایت خود به ازای هر راهی که بسته شود صد راه دیگر را پیش روی خود خواند ساخت. بچه‌های روزنامه‌ی سبز اعتماد! به خاطر همه‌ی شجاعت‌های‌تان ممنون

متن بازجویی عبدالمالک ریگی ...



اعترافات ریگی پخش شد. در این اعترافات تروریست مورد نظر همان حرف هایی را که از چند سال قبل در موردش گفته می شد تکرار کرد. عبدالمالک ریگی که پنج روز قبل از دستگیری اش اعلام شد که توسط نیروهای اطلاعاتی پاکستان دستگیر شده است، ولی بعدا گفته شد که در یک عملیات متهورانه توسط وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی دچار هواپیماربایی شده و تا بعد از دستگیر شدن هنوز متوجه نشده بود که دستگیر شده است، قبل از اینکه به زندان انفرادی بیافتد، یا کتک بخورد، یا حتی به بازجویان فرصت بدهد که او را تحت فشار قرار دهند، اقدام به اعتراف کرد. فرمانده نیروی مقاومت بسیج گفت: " اعترافات زودهنگام عبدالمالک ریگی اثر اسلام ناب محمدی است." ریگی که در فاصله کمتر از 48 ساعت اعتراف کرده است، بزودی قرار است با وثیقه آزاد شود و در صورت توبه به فرماندهی لباس شخصی های کل خاورمیانه منصوب گردد. نقدی، فرمانده بسیج در یک اظهار نظر طبیعی گفت: " اوباما هم مثل ریگی اعتراف خواهد کرد." خبرنگاران ما موفق شدند از یک منبع معتبر متن بازجویی ریگی را به دست بیاورند.


بازجو: ضمن معرفی خودت اعتراف کن که طی یک عملیات متهورانه دستگیر شدی.

ریگی: مگه من دستگیر شدم؟ من به جمهوری اسلامی پناهنده شدم و باید هرچه زودتر به من کارت پناهندگی بدهید.
بازجو: خودتان را لوس نکنید، سریعا بگوئید چگونه دستگیر شدید؟

ریگی: من از یک سال قبل چون به کلیه اهدافم رسیده بودم به سفارت ایران در پاکستان مراجعه کردم و از دست جندالله به جمهوری اسلامی پناهنده شدم، ولی مسوولان سفارت حاضر به همکاری نشدند و من از طریق برادران اطلاعات پاکستان موفق شدم یک هواپیما پیدا کنم و هواپیما را دزدیدم و مجبورش کردم در ایران بنشیند.

قبول داری که قصد براندازی نظام و شیعه را داشتی، چطور شد که از یک سال قبل این کار را متوقف کردی؟


ریگی: بله، من قصد براندازی داشتم ولی زودتر از من خودشان این کار را کردند. من دو سال قبل تصمیم گرفته بودم که حکومت ایران و روحانیت شیعه را از بین ببرم و فکر می کردم این کار ده سالی طول بکشد، اما از یک سال قبل وقتی دیدم که برادران احمدی نژاد و مشائی همین طور آیت الله ها مصباح یزدی و یزدی و آیت الله های عظمی جنتی و حسینیان و غرویان و زیارتی مشهور به روحانی زودتر از من دارند حکومت و روحانیت شیعه را نابود می کنند، دیدم که داریم به اهداف مان می رسیم، برای همین می خواستم از آنها تشکر کنم که به ایران آمدم و حالا از شما می خواهم مرا ببرید به حضور استاد دکتر احمدی نژاد تا از ایشان تشکر کنم.

بازجو: کلیه روابط تان را با آمریکایی ها بگوئید. آنها چگونه به شما کمک کردند؟


ریگی: تا یک سال قبل ما از آمریکا و اسرائیل کمک می خواستیم و آنها هم به ما کمک می کردند، یک سال قبل که اوباما رئیس جمهور شد رفتیم تا از آنها کمک بگیریم تا جمهوری اسلامی را از بین ببریم، ولی اسرائیلی ها دست رد به سینه ما زدند و گفتند این کاری که تو می خواهی در ده سال انجام بدهی همین احمدی نژاد با هزینه کمتر در دو سال انجام می دهد و قراردادشان را با ما تمدید نکردند.

بازجو: شما متهم هستید که تعدادی از مردم را کشته اید، برنامه های بعدی تان برای ترور و کشتار مردم چه بود؟

ریگی: ما دو سال قبل فهرستی از مسوولان جمهوری اسلامی تهیه کرده بودیم که آنها را ترور کنیم و همچنین قرار بود تعدادی بمب در شهرهای مختلف کار بگذاریم که مردم را بکشیم، ولی از بخت بدمان، بعد از انتخابات سراغ هرکسی از مسوولان نظام خواستیم برویم که او را بکشیم، یا طرف زندانی شده بود، یا برکنار شده بود و فراری بود و ما نتوانستیم آنها را ترور کنیم. این ها که مانده بودند هم شوخی بودند یعنی داخل آدم نبودند.
بازجو: چطور شد که عملیات کشتار مردم را انجام ندادید؟

ریگی: چون دولت احمدی نژاد خودش مردم را می کشت و ما برای تشکر از ایشان تصمیم گرفتیم به ایران بیاییم و قدردانی کنیم، چون ما خودمان آدمکش هستیم و می دانیم چقدر زدن و کشتن مردم برنامه ریزی می خواهد و واقعا آقای احمدی نژاد و آیت الله جنتی زحمت کشیدند و به این سادگی نیست و تشکر می کنیم.

شما قصد داشتید که از طریق انفجار برخی مراکز اقتصادی نظام را فلج کنید، برای چه می خواستید این کار را بکنید؟
ریگی: ما برای فلج کردن حکومت تصمیم گرفته بودیم که هفتاد کارخانه را از بین ببریم تا دولت تحت فشار قرار بگیرد و سقوط کند. منتهی وقتی برنامه ریزی کردیم دیدیم که اکثر آن کارخانه ها بخاطر عدم پرداخت حقوق توسط دولت تعطیل شده یا در حال تعطیل است که عملیات انجام نشد. برنامه ما این بود که چنان فشاری به دولت بیاوریم که سی درصد اقتصاد فلج شود، اما دیدیم دولت خودش کاری کرده که پنجاه درصد اقتصاد فلج شده و من آمدم به این خاطر از آقای احمدی نژاد و رهبر تشکر کنم.

بازجو: آیا انگیزه خاصی داشتید که در همان روز در یک عملیات متهورانه توسط نیروهای اطلاعات دستگیر شدید؟
ریگی: هم انگیزه عام داشتیم که گفتم، هم انگیزه خاص که یک فیلم بود که بی بی سی پخش کرد در همان شب که من دوبی بودم. من یک کمی ته دلم شک داشتم که تسلیم بشوم یا نشوم، تا اینکه فیلمی که در آن به کوی دانشگاه حمله شد دیدم. ما خودمان اینکاره بودیم و جلوی دوربین آدم می کشتیم، وقتی آن فیلم را دیدم فهمیدم که واقعا احمدی نژاد و دولت از همه برادران ما و اشرار عزیز و چاقوکشان و آدمکش های زحمتکش چه استفاده خوبی می کند و بعد از دیدن آن فیلم تمام شک ما از بین رفت و بطرف وطن راه افتادیم.

میرحسین موسوی:این حاکمیت یک فرقه است و دزدیدن مفهوم ایرانیت




 اینروزها سکونی جنبش را فرا گرفته که این سکوت دیکتاتوران را شاد نموده است و از فتح سنگرمردمی به خود تبریک می گویند غافل از اینکه هر حرکتی در تمامی مراحلش برای رسیدن به هدف به سکون و بازسازی خود نیاز دارداین اتشی است که زیر خاکستر به زودی نمایان خواهد شد وتمامی ایرانیان به آن خواهند پیوست.آیا واقعا آنان اینقدر نادانند یا خود را به نادانی زده اند؟

میر حسین موسوی رهبر اصلی اپوزیسیون در ایران آیت اله خامنه ای را به چالش گرفته و از او خواسته است مجوز برگزاری راهپیمایی معترضان به حکومت صادر شود. موسوی، اولین نخست وزیر جمهوری اسلامی ایران، این درخواست را روز شنبه در وب سایت کلمه و دو روز پس از آن عنوان کرد که آیت اله خامنه ای اعلام کرد رهبران اپوزیسیون، به دلیل عدم قبول انتخاب دوباره احمدی نژاد، حق شرکت در نظام سیاسی را از دست داده اند و دیگر بخشی از آن نیستند.  میرحسین موسوی همچنین دولت ایران را متهم کرد که از حکومت مذهبی به یک دیکتاتوری که تنها یک فرقه آنرا اداره می کند تغییر کرده است. موسوی در مطلبی که روز شنبه در سایت کلمه، پایگاه اینترنتی او منتشر شده است، همچنین سرکوب خشونتبار فعالان اوپوزیسیون در جریان گردهمایی های سالگرد انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن را محکوم می کند و نیز می گوید مراسمی که با حمایت دولت برپا شد «مهندسی» شده بود. موسوی این نظر را دو روز پس از آن ابراز می دارد که آیت الله خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی گفت مخالفان، بدلیل خودداری از قبول انتخاب دوباره محمود احمدی نژاد، حق شرکت در نظام سیاسی را از دست داده اند.

ابعاد این حرکت مردمی را درک نکرده اند شاید هم مقام و ثروت کور و کرشان کرده است و هیچ چیز را نمی بینند و توهم قدرت پوشالی را در سر دارند به راستی چرا کشور ما با داشتن این همه ذخایر و معادن و ظرفیتهای جوان و شرایط مناسب برای توسعه و رفاه مردمش و شروع این توسعه با کره و خیلی از کشورهای توسعه یافته امروز که در آن زمان افتخارشان ورود به کشورمان بود به اینجا رسیدیم؟کجای کارمان اشتباه کردیم و از آن چشم پوشی نمودیم و در صدد رفع آن بر نیامدیم؟ما برق و آب و اتوبوس مجانی از طرف امام را هم نمی خواهیم ولی مستحق این بودیم؟ آقایانی که امروز از زیر تیغ شورای نگهبان و خیلی نهادهای اضافی دیگر سرشان را از دست داده اند خودشان در مقاطعی در ایجادش نقش داشته اند و آن زمان چه بسا چه استعدادها و بزرگانی را خانه نشین کرده اندهمگی باید خطاهای خود را بپذیریم و مانند مرحوم آیت اله منتظری که در راه ایجاد ولایت فقیه نقش مهمی داشت قبل از مرگشان از ملت عذر خواهی کردند روحشان شاد باد که به خدا شجاع و نستوه بودند اما این به منزله نفی تغییر در انسان نیست حال به هر دلیلی این عزیزان و رهبران جنبش که صدای حق خواهی ملت شده اند بدانند که ایران متعلق به تمامی ایرانیان است با تمامی سلائق و قومیتها که باید به رسمیت شناخته شوندآمدن به خیابان و راهپیمائی برای نشان دادن قدرت ملت در برابر افکار عمومی جهانیان بسیار ضروریست اما وقتی اینان مجوز نمی دهند راهکار چیست؟اصلا ایا جشن چهار شنبه سوری می تواند تغییری در حرکت جنبش برای برون رفت از این سکون کند؟حال وقت استفاده از تمامی ظرفیتهای قانون اساسی از جمله اصل 27 است قانونی که شاید امروزه بود تصویبش نمی کردند باید مجوز بدهند ولی اگر ندادند باید یک روز همگی به خیابان بیائیم اگر نداداند از روشهای اعتصاب و تحصن استفاده کنیم .مجلس شورای اسلامی و خبرگان و شورای نگهبان و تشخیص مصلحت که از بودجه ملت می خورندو بر ضد ملت لایحه میدهند به چه دردی می خورند فراموش نکنیم که همگی در راه بردن ابن افراد به همین مجالس فرمایشی نقش داشتیم باید از حالا اگر خود را مستحق تغییر برای بهتر زند گی کردن ومقام والای بشری و ایرانی می دانیم در رفتار و حرکتهایمان تجدید نظر کنیم و از کنار هر چیزی که فکر می کنیم نقشی در ایجاد اهدافمان دارد به ساده گی نگذریم ما باید زمینه استحقاق این مهم را ایجاد کنیم درنگ ما خیانتیست به خود و آیند گانمان باید بر ضد هر کس و مقام و گروه و غیره که مانع در رسیدن به جایگاه ایرانی دارد ایستاد و مماشات هم نکرد

مهندس امروز روح دوباره ای در کالبد جنبش همیشه سبز دمیدی و تمام رشته های کودتا را پنبه کردی؛








پاسدار نقدی:اگر باراک اوباما به ایران بیاید، مثل ریگی به خطاهایش اعتراف خواهد کرد



فرمانده نیروی مقاومت بسیج: اعترافات زود هنگام عبدالمالک ریگی اثر اسلام ناب محمدی است . فرمانده نیروی مقاومت بسیج ضمن اشاره به اعترافات زودهنگام عبدالمالک ریگی گفت: اگر باراک اوباما هم به ایران بیاید، مثل ریگی به خطاهایش اعتراف خواهد کرد. به گزارش رادیو فردا ، محمدرضا نقدی در مراسم تودیع و معارفه رئیس سازمان بسیج دانشجویی، با تاکید بر اینکه برخی می‌گو‌یند رهبر جندالله بر اثر تزریق مواد گیج‌کننده اعتراف کرده است، گفت: ۴۸ ساعت زمان کوتاهی است و هیچ دارویی، نمی‌تواند اینگونه تاثیر بگذارد.  فرمانده نیروی مقاومت بسیج ، اعترافات زودهنگام عبدالمالک ریگی را اثر اسلام ناب محمدی دانست و تاکید کرد: اسلام، جدی‌ترین دشمنان ما را درهم می‌شکند. تلویزیون پرس‌تی‌وی، وابسته به جمهوری‌اسلامی دو روز پس از دستگیری عبدالمالک ریگی، خبر از اعترافات تلویزیونی او داد.