پدرسالار!




جوامع استبداد زده مثل همه جوامع دیگر آیینه‌ای هستند از ساختار خانواده و اجتماعات کوچکتر درون این جوامع. شما وقتی در خانواده‌ها بزر پدرسالاری را کشت می‌کنید، جامعه آن خانواده را هم به بیماری مسری استبدادی مبتلا می‌کنید. اگر جامعه ایران ِ دهه‌های سی، چهل و پنجاه ایران را بررسی کنیم، می‌بینیم که در اکثر خانواده‌های ایرانی پدر فرمانروا بود و دیگر اعضای خانواده بردگانی بودند که بدون هیچ پرسش و پاسخی از دیکتاتور اعظم که پدر بود پیروی می‌کردند. این که می‌نویسم شامل صد در صد جامعه نمی‌شد، ولی اگر بگوییم حداقل 70 تا 80 در صد جامعه ایران اینچنین بود سخن به گزاف نگفته‌ایم. به مرور زمان که سطح تحصیل جامعه بالا می‌رفت، از تعداد این شکل خانواده (پدرسالار) کاسته و به خانواده‌های بیشتر دموکرات افزوده می‌شد. البته این مدعا شامل شهرها و شهر نشین‌ها می‌شد، چه هنوز در دهات و شهرهای کوچکتر ریش سفیدی و مرید و مرشدی امری همه گیر بود. وقتی انقلاب 57 را نگاه می‌کنیم نباید شک کنیم که به استبداد کشیده شدن انقلاب نتیجه ساختار خانواده و جوامع کوچکتر در جامعه بزرگ ایران بود. با اینکه عده‌ای (گروه‌های پیش رو) با سیستم استبدادی پادشاهی مبارزه کردند و باعث سقوط آن شدند، ولی دیدیم که تعداد این افراد نسبت به خانواده‌های پدرسالار کم تر بود و در نتیجه این قشر پیشرو در ادامه کنترل امور ناموفق بودند و طبقات استبداد زده پدر سالار به علت کثرت تعداد، کنترل انقلاب را بدست گرفتند و آنرا به استبداد جدیدی سوق دادند.

حال پس از گذشت 30 سال و رشد شهر نشینی و افزایش گروه‌هایی که به فراگیری دانش روی آورده‌اند، به وضوح می‌توانیم ببینید و لمس کنیم که ساختار خانواده و جوامع کوچک شهر نشین و حتی در دهات بزرگتر پدیده پدر سالاری در حال ریزش است. اول به این دلیل که تعداد زنان تحصیل کرده در ایران به شدت رو به افزایش است و دوم اینکه بطور کلی روند شهر نشینی در ایران پدیده پدر سالاری را به شدت در حال محدود کردن است. همین تغییر است که باعث شده، دیگر اعضای خانواده حاضر نباشند به دستورات پدر و یا فردی که سرکرده خانواده است بی چون چرا گردن نهند و یک نوع سرکشی در حال شکل گرفتن است. همین سرکشی در خانواده را می‌توانیم در آیینه اجتماع هم مشاهده کنیم. همین روند است که دارد پایه‌های حکومت مستبد آخوندی را فرو می‌ریزد. اینکه خیال کنیم با سرکوب می‌توانیم این روند را کند کنیم واقعا در توهم هستیم. این روند دیگر قابل کنترل نیست و روز به روز که می‌گذرد ریزش ساختار استبدادی بیشتر می‌شود و ساختار دموکراتیک جایگزین آن خواهد شد. همینجا هشدار بدهم که این روند در رژیم کنونی شکل نگرفته، یک مرتبه آخوندها خیال برشان ندارد که آنها باعث این رشد و روند شده‌اند ها!! این پدیده از سالها قبل از انقلاب شروع شده بود و هنوز هم ادامه دارد و تا سرنگونی کامل استبداد بدون وقفه ادامه خواهد داشت. اینکه دختر آقای کلهر از پدر انتقاد می‌کند و به ضد انقلاب تبدیل می‌شود، اینکه فرزند عبدالحسین روح‌الامينی دبیرکل حزب عدالت و توسعه و یکی دیگر از مهره های رژیم در تظاهرات ضد رژیم شرکت می‌کند و کشته می‌شود نه بخاطر تلاش‌های شیطان بزرگ، بلکه بخاطر ریزش ساختار استبدادی پدر سالار است و اینکه فرزند حرفهای پدر پدرسالار را همین طوری کیلویی نمی‌پذیرد و بخاطر دانشی که دارد، پرسشگر می‌شود و وقتی پاسخی به پرسشگری هایش نمی‌یابد به ضد انقلاب تبدیل می‌شود. و این روند بزودی به خانواده احمدی نژاد و دیگر شرکاء هم سرایت خواهد کرد. فرزندانتان را نگاه کنید، بعد آنها را با خودتان و دوران کودکی تان مقایسه کنید تفاوتهای فاحش را یقینا به وضوح خواهید دید

0 نظرات: