امروز در حکومت آیتالله خامنهای و دولت منتخبش احمدینژاد چهرهی «جمهوری اسلامی» به آشکارترین شکلی نمود و حضور و بروز پیدا کرده است. از سویی بعد از حدود سی سال با آمریکا پشت میز مذاکره مینشیند از سوی دیگر شدیدتر از همیشه شعار «مرگ بر آمریکا» میدهند و مخالفان خود را آمریکایی و انگلیسی مینامند. این که یک خوانندهی ایتالیایی روبان سبز ببندد و دستش را «وی» کند و بالا بگیرد نشاندهندی وابستگی جنبش سبز به اروپاییها میدانند و بعد خودشان میروند از ایتالیا اسلحه میخرند.با تمام شرکتهای بینالمللی ارتباط دارند. از باند مافیایی در روسیه تا چینیها و آمریکاییها عربستان و امارات متحده عربی، چپ و راست و کوچک و بزرگ هر که بتواند خودش را سر سفرهی گستردهی ایران برساند لقمهیی نوشجان میکند و جامی به سلامتی مردم محروم ایران میزند و مست این رابطهی ناعادلانه که حکومتی غیرمردمی برای بقا و دوام خود فراهم آورده میشود و میرود بعد مردم به جان آمده که باید بین «مرگ» یا «آزادی» یکی را برگزینند وابسته به دشمن خارجی مینامند!
اگر جنبش سبز مردم ایران برای آزادی و استقلال نبود شک نکنید لومپنهای ساندیس بهدست در فرودگاه امام خمینی در حال چرخاندن پرچم جمهوری اسلامی بودند تا اوباما پایاش را روی فرش قرمز بگذارد و برای گشودن سفارت آمریکا به ایران بیاید و همانگونه که شیوخ عرب را در آغوش میکشد بوسه بر گونهی احمدینژاد زند. جناب احمدینژاد سرش را میزنی تهش را میزنی در آمریکا ست و دارد با شبکههای مختلف آمریکایی مصاحبه میکند و به دانشگاه کلمبیا ۴۰۰ هزار دلار پول بیزبان این مردم را میدهند تا حضرت ایشان بروند و ناسزا بشنوند و بیایند آن وقت روشنفکران ایرانی که مثلا مقالهیی جایی نوشتهاند و دو سه هزار دلار دستمزد گرفتند میشوند جیرخوار خارجی! مردم ایران انزواطلب نیستند آنها میخواهند رابطهیی شرافتمندانه و آزاد و برابر با تمام جهان داشته باشند و این میسر نیست مگر در نظم و نظامی آزاد. اگر آزادی مطبوعات و رسانهها بود پاسدار یهلاقبایی مانند محصولی میتوانست ظرف چند سال میلیاردر شود؟ آیا پورسانتبگیرهای حکومتی میتوانستند اسارتبارترین قراردادهای اقتصادی را امضا کنند و دلارهایی که باید برای رفاه و زندگی بهتر مردم فقرزدهی ایرانی هزینه شود در بانکهای اروپایی و آمریکایی پسانداز شود یا برای خرید خانه و ملک و املاک و سهام هزینه شود؟ جنبش سبز مردم ایران مانند انقلاب بهمن ۵۷ چشم به دولتها و حکومتهای خارجی ندوخته است. مردم به نیروی خودشان و سایر مردم آزادخواه جهان امید دارند. اما چه در انقلاب ۵۷ چه اکنون گروهی که میخواهند برانقلاب و جنبش سوار شوند رو به سوی دولتهای خارجی میآورند. حکومت «حال» را میفروشد و مخالفان قدرتطلب حکومت «آینده» را اما مردم هرگز به هیچ دولت و حکومت و قدرتی چشم ندوختهاند و امید نبستهاند زیرا میدانند هیچ قدرتی به فکر آنان نیست. قدرتها فکر منافع خود هستند و تا حدی به فکر منافع مردم کشور خودشان هستند که بقایشان را تضمین کنند حال مردم هر کشوری هرچقدر قدرتمندتر باشند حکومتها مجبور هستند سهم بیشتری به آنان بدهند.
اگر جنبش سبز مردم ایران برای آزادی و استقلال نبود شک نکنید لومپنهای ساندیس بهدست در فرودگاه امام خمینی در حال چرخاندن پرچم جمهوری اسلامی بودند تا اوباما پایاش را روی فرش قرمز بگذارد و برای گشودن سفارت آمریکا به ایران بیاید و همانگونه که شیوخ عرب را در آغوش میکشد بوسه بر گونهی احمدینژاد زند. جناب احمدینژاد سرش را میزنی تهش را میزنی در آمریکا ست و دارد با شبکههای مختلف آمریکایی مصاحبه میکند و به دانشگاه کلمبیا ۴۰۰ هزار دلار پول بیزبان این مردم را میدهند تا حضرت ایشان بروند و ناسزا بشنوند و بیایند آن وقت روشنفکران ایرانی که مثلا مقالهیی جایی نوشتهاند و دو سه هزار دلار دستمزد گرفتند میشوند جیرخوار خارجی! مردم ایران انزواطلب نیستند آنها میخواهند رابطهیی شرافتمندانه و آزاد و برابر با تمام جهان داشته باشند و این میسر نیست مگر در نظم و نظامی آزاد. اگر آزادی مطبوعات و رسانهها بود پاسدار یهلاقبایی مانند محصولی میتوانست ظرف چند سال میلیاردر شود؟ آیا پورسانتبگیرهای حکومتی میتوانستند اسارتبارترین قراردادهای اقتصادی را امضا کنند و دلارهایی که باید برای رفاه و زندگی بهتر مردم فقرزدهی ایرانی هزینه شود در بانکهای اروپایی و آمریکایی پسانداز شود یا برای خرید خانه و ملک و املاک و سهام هزینه شود؟ جنبش سبز مردم ایران مانند انقلاب بهمن ۵۷ چشم به دولتها و حکومتهای خارجی ندوخته است. مردم به نیروی خودشان و سایر مردم آزادخواه جهان امید دارند. اما چه در انقلاب ۵۷ چه اکنون گروهی که میخواهند برانقلاب و جنبش سوار شوند رو به سوی دولتهای خارجی میآورند. حکومت «حال» را میفروشد و مخالفان قدرتطلب حکومت «آینده» را اما مردم هرگز به هیچ دولت و حکومت و قدرتی چشم ندوختهاند و امید نبستهاند زیرا میدانند هیچ قدرتی به فکر آنان نیست. قدرتها فکر منافع خود هستند و تا حدی به فکر منافع مردم کشور خودشان هستند که بقایشان را تضمین کنند حال مردم هر کشوری هرچقدر قدرتمندتر باشند حکومتها مجبور هستند سهم بیشتری به آنان بدهند.
0 نظرات:
ارسال یک نظر