از مراجع رسمی و غیر رسمی حکومت و از زبان بالاترین مقامات جمهوری اسلامی بارها شنیده ایم که حکومت ایران حکومت الله است. اما مان جمعه نیز در خطبه های هماهنگ نماز جمعه ی این هفنه دوباره بر "الهی "بودن جمهوری اسلامی تاکید کردند . آن قدر این سخن تکرار شده و آنقدر مردم این را شنیده اند که معنای واقعی آن از دست رفته است. گویندگان این سخن با چنان اطمینان و اعتقاد آن را بیان می کنند که گویی حقیقتی بدیهی و پیش پا افتاده است که از فرط بدیهی بودن نیاز به استدلال ندارد. از سوی دیگر الهی بودن نظام چماقی است که بر سر هرگونه زمزمه ی مخالفی کوبیده اند. از جمله در همین هفته ائمه ی جمعه ی هماهنگ که ناگهان سران فتنه را به خواص نظام ارتقائ مقام دادند از آنها خواستند که با توجه به الهی بودن نظام دست از مخالفت با خدا بردارند چرا که ولی فقیه جانشین امام زمان و امام زمان منصوب خداوند است. آقای احمدی نژاد هم به کرات ادعا کرده که کشور را امام زمان اداره می کند.
نکته ای که گویی همه ی این حضرات از آن غافلند تالی فاسد این نظر است. این چه خدایی است که کشور را به این بدی اداره می کند؟ بسیاری از کشورهای دیگر که خدا در اداره ی آنها نقشی ندارد و ظاهرا" حاکمیت آنها را به طور کامل به مردم آن کشورها واگذار کرده خیلی بهتر از ایران اداره می شوند. اقتصاد - امنیت و رفاه در بسیاری از این کشورهای "مردم سالار" بهتر از کشور "خدا سالار " ما ست. این چه خدایی است که این همه فقر و فحشا را که خود مسئولان جمهوری اسلامی هم به آن معترفند می بیند و دست روی دست گذاشته تماشا می کند. شاید خدای اینها هم مثل حضرت نوح از "مدیریت جامع " چیزی نمی داند و باید مدتی نزد علامه ی بی بدیل اسفندیار رحیم مشایی تلمذ کند.
0 نظرات:
ارسال یک نظر